می خواستم خراب نگاهش شوم، نشد بیچاره ی دو چشم سیاهش شوم، نشد می خواستم که در دل شبها ستاره ای چرخان به گرد صورت ماهش شوم، نشد می خواستم دریچه ی پژواک خنده اش یا آینه مقابل آهش شَوم، نشد بی چشم داشت، پشت و پناهش شوم، نشد شیرین و تلخ قصه ی راهش شوم، نشد قبله برای قلب و نگاهش شوم، نشد حتی نشد که گاه به گاهش شوم، نشد
نیلوفرآبی...
برچسب : نویسنده : نیلوفر loutous بازدید : 328