ترس

ساخت وبلاگ

روزی که سالها در انتظارش بودم امروز است روز جدائی روز رفتن.روز تنهائی.بالاخره رفتی
حالا من با این داغ چه کنم.چه طور دلت اومد.چاره ای جز اشک و سکوت ندارم.چون دوستت دارم آرزو می کنم که خوشبخت شوی.او برایت همانی باشد که من می خواستم باشم .مهربان وعاشق.دوستت داشته باشد با تمام وجودش.به انتظارت بوده باشد.چشمانش مشتاقت باشد.برای هر لحظه غمهایت گریسته باشد بر شادیهایت بر اشکهایت .تو را بپرستد همچون الهه عشق.حرفهایم رو به اتمام است حرفهائی که هیچوقت نشنیدی...شاید ...نه دیگر کارم از شاید گذشته.بالاخره 15سال گذشت.قصه عشق استثنا ندارد هیچوقت عاشقان به هم نمی رسند.امیدوارم هیچوقت عاشق نشوی.
نمی دانم چقدر طول می کشد تا فراموشت کنم.15سال.؟امیدوارم عاشقانه زندگی کنید.زندگیتان خوش.باور کن از ته دل می گویم هرچند هیچوقت حرفهایم را نشنیدی.کاش نیامده بودی زخمم تازه خوب شده بود.زخمم دوباره سرباز کرده.دوباره تا عمق وجودم میسوزد.اما تو نشنو.تو محبوب من هیچ تقصیری نداری تقصیر از من بود.از من

خداحافظ معشوق روزهای داغ نوجوانی

خداحافظ معشوق روزهای سرد جوانی

نیلوفرآبی...
ما را در سایت نیلوفرآبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نیلوفر loutous بازدید : 291 تاريخ : دوشنبه 27 / 6 ساعت: 19:25